قدس آنلاین- از رُم تا قم را برای یافتن حقیقت پیموده است. زندگی مؤمنانه در «حوض سلطون» را به تعلقات دنیای آن سوی آبها ترجیح داده است و این پیوند را دعوتی ماورایی برای سعادت ابدیاش میداند. سرنوشتش شبیه هموطنش ادواردو آنیلی است؛ تاجرزادهای که چشم بر همه ثروت پدری بسته است. این روزها زندگیاش با تحقیق در لابهلای متون دینی پیوند خورده و آسایش تکرارپذیر زندگی در دیار پدری را با یک دنیا لذت معنوی تاخت زده است.
«روبرت سلمان رایکو» تاجرزاده ایتالیایی که در سال ۱۹۶۱میلادی دریک خانواده کاتولیک به دنیا آمده است، میگوید: از نوجوانی به معنویات علاقه داشتم و همین بهانهای شد تا به دنبال کشف حقیقت بروم. او تسلیم شدن در برابر اراده خداوند را دعوتی آسمانی میداند و زندگی مؤمنانه را بهشتی توصیف میکند که خدا در همین دنیا برایش به تصویر کشیده است. او پس از مسلمان شدن در ۳۱سالگی به ایران آمد و با یک دختر ایرانی ازدواج و پیوندش را با فرهنگ اسلامی – ایرانی محکمتر کرد.
حقیقت را در تشیع یافتم
از نوجوانی به مطالعه ادیان پرداختم، چون از حرفهای کشیشهای مسیحی قانع نمیشدم. حقیقتی را که دنبالش بودم در مسیحیت نیافتم. درباره یهود، هندو، بودا و... تحقیق کردم، اما باز هم به نتیجه نرسیدم و هیچ برتری در این ادیان بر دیگری نمییافتم. بیش از یک دهه تحقیق کردم تا حقیقت را بیابم، با همه احترامی که برای ادیان قائل بودم، اما هیچ یک را حق نیافتم، اما ناامید نشدم. گویا خواست خدا بود تا مسیر حق را بیابم. تا زمانی که درباره ادیان مطالعه میکردم، به ادیان شرق گرایش داشتم، ولی پس از دیدن خوابی که در آن احساس میکردم کسی من را به ایران و اسلام راهنمایی میکند؛ شخصی مرا به سوی ایران دعوت کرد و گفت، ایران نقش مهمی در گسترش نور در جهان دارد. این برای من یک اشاره و نشانه بود؛ نشانهای که مرا به سوی ایران خواند.
پس از آن شروع کردم به مطالعه درباره تشیع. مطالعه درباره تشیع مرا به کعبه آمال و آرزوهایم رسانید و من حقیقت را در تشیع یافتم. پدرم که آرزویش کشیش شدن یکی از پسرانش بود با مسلمان شدن من همه آرزوهایش نابود شد. وقتی من مسلمان شدم، با ناراحتی گفت من و اجدادم همه مسیحی هستیم، تو هم باید مسیحی باشی و قرار نیست از دین اجدادی بگذری، اما خدا خواست و کم کم پس از اینکه به ایران آمدم، نظرشان نسبت به اسلام برگشت، به گونهای که پدرم در اواخر عمر گفته بود من هم میخواهم مسلمان شوم. شاید روایتگری من از فرهنگ والا و میهمان نوازی ایرانیها سبب شد اثر تبلیغات منفی رسانهها در خانوادهام از بین برود.
یکی مثل سلمان
کتابهای «هانری کربن» به من کمک کرد تا با حقیقت تشیع آشنا شوم. درمطالعه کتب هانری کربن آنچه بر یافتههای پیشین من اضافه شد، عشق به امام زمان بود. در مطالعه ادیان دیدم که محور همه توحید و حق است، اما از جهت عملی در هیچ کدام از آنها راهی به روی من گشوده نشده بود. با شناخت ایران و مذهب تشیع راه سعادت به روی من گشوده شد. از این جهت میگویم سعادت را یافتم، زیرا تشیع یعنی پیروی از اهل بیت(ع) و امام زمان(عج) و شیعه کسی است که پا درجایی میگذارد که امام علی و پیامبر(ص) گذاشتهاند؛ مانند سلمان فارسی.
روایتی از خورشید پشت ابر
یکی از مزایای تشیع وجود «امام» است. مزیت منحصر به فردی که با آمدن منجی به سرانجام میرسد. همه ادیان معتقدند، روزی منجی میآید. مثلاً مسیحیان میگویند، مسیح میآید. یهودیان هم در انتظار منجی هستند. همچنین هندوها و بوداییها هم به منجی معتقد هستند، اما در میان شیعیان منجی همین جاست، کنارما زندگی میکند، او خورشید پشت ابر است. آنچه حال و آینده شیعه را میسازد، همین وجود امام عصر است؛ زیرا اگر حجت خدا روی زمین نباشد زمین، مردم را میبلعد.
چند نکته برای زیست مؤمنانه
مردم ایران گرایش مذهبی زیادی دارند و محب اهل بیت(ع) هستند و این برگ برنده ملت ایران است. برای حفظ فرهنگ تشیع در ایران باید جوانان این سرزمین با فرهنگ اسلامی بیشتر آشنا شوند، زیرا در دنیایی که همه مسلح شدهاند تا فرهنگ ایران را نابود کنند، این پیوند نجات دهنده مردم ایران است. یکی از اقدام هایی که غرب برای جذب جوان ایرانی انجام میدهد این است که غرب را بهشت زمینی به تصویر بکشد، اما من به شما میگویم آنجا هیچ خبری نیست؛ ظاهری زیبا که از درون خالی است، زندگی در اروپای فریبنده معنادار نیست و نمیتوان در آن زندگی توأم با کمال و حقیقت را یافت. انسان غربی از نظر ظاهری فکر میکند همه چیز دارد، اما غافل است که همه چیز را از دست داده است. به همین دلیل، زندگی برای مسلمانان در اروپا خیلی سخت است. باید خیلی روی اعتقاداتش استوار باشد تا اشتباه نکند و فریب جاذبههای زندگی غربی را نخورد. زمانی که من مسلمان شدم، فضای کشورم بازتر از اکنون بود و من مشکل خاصی نداشتم. افراد بسیاری کنجکاو بودند که درباره اسلام بدانند، اما متأسفانه با گسترش اسلام هراسی، دیگر آن نگاه باز نسبت به اسلام وجود ندارد. این نشان میدهد تلاش استکبار و صهیونیست برای مخدوش کردن چهره اسلام واقعی دارد به نتیجه میرسد. متأسفانه برخی مسلمانان بازیگر صحنه گردانان غربی شدهاند. من برای انجام دینی که به اسلام دارم به ترجمه متون دینی روی آوردهام، زیرا ما وظیفه داریم پیام ائمه(ع) را به دیگران ابلاغ کنیم.
زیست مؤمنانه در تشیع یافت میشود، زیرا در سخنان معصومین(ع) جاذبهای وجود دارد که اگر کسی بخواهد به رستگاری و سعادت در دنیا و آخرت برسد، کافی است به آن مراجعه کند و با جان و دل پذیرای آن باشد.
امام خمینی(ره)؛ مهمترین جاذبه دینی ایران
امام خمینی(ره) مهمترین جاذبه دینی ایران برای من بود. من ایشان را پرچمدار شیعه در قرن اخیر میدانم. امام احیا کننده دین در دنیای معاصر است. من شیفته امام شدم. به نظر من اگر کسی میخواهد یک شیعه واقعی را ببیند باید به مطالعه زندگی امام بپردازد، زیرا ما به پیامبر و ائمه دسترسی نداریم و امام خمینی(ره) بهترین الگوی شیعیان و مسلمانان برای درک اسلام حقیقی است. به باور من انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی میراث امام خمینی(ره) برای ماست که تحولی عظیم درجهان ایجاد کرد.
خاطره نخستین زیارت در حرم رضوی
پیش از مهاجرت به ایران، در کشورم مشکلی برایم پیش آمده بود و روی دلم سنگینی میکرد وهیچ راهی برای رفع آن نداشتم. همان جا تصمیم گرفتم امام رضا(ع) را زیارت کنم. آن تصمیم و نذر زیارت سبب شد بار روانی آن مشکل از بین برود.
پیش از زیارت امام هشتم(ع)، با مطالعه درباره امام به شناخت رسیده بودم. نخستین باری که امام رضا(ع) را زیارت کردم ۲۰ سال پیش بود، وقتی وارد حرم شدم، تنها چیزی که دیدم عشق بود. زیارت اولم برابر بود با تجربه همه احساسهای خوب دنیا...
نظر شما